محل تبلیغات شما



اولین بار تو خط واحد دیدمش. نمیدونم چرا هی نگاهم سمتش کشیده میشد جوری با غرور و ابهت به بیرون خیره شده و اخم کرده بود که دلم ضعف کرد براش. کم کم دیگه برام شد عادت هر روز همون ساعت خودمو میرسوندم به خط واحد و میدیدمش هر دفعه که نگاهم میکرد ته دلم خالی میشد کی؟؟ چجوری؟؟ اصلا چیشد که بهش دل بستم؟؟؟ به اون مرد اخمویی که به شدت محتاج نگاهش بودم ولی وقتی نگاهم میکردی سرمو می انداختم پایین. خدا انگار فهمید چقد دلم گیره که زمین و آسمونو بهم دوخت و خودمم
آهای تو که گرفتی عشق من رو نبینم دربیاری اشک چشماش دلش نگیره و تر نشه گونش بگو تو خواب من هم نشه پیداش نفهمم بوی سیگار میده لب هاش نفهمم مست شده از روی غمهاش دلش پاکه و صافه اون صبوره نبینم کردی با عشقم تو دعوا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها